اگر کمتر از یک سن خاص هستید، ممکن است هرگز نام ماشینی به نام استرلینگ را نشنیده باشید. استرلینگ ساخت بریتانیا که در سال 1987 با بازخوردهای مثبت رونمایی شد، به سرعت به کماعتمادترین برند فروختهشده در ایالات متحده تبدیل شد – پس از اولین سال تولید خود، در رتبهبندی کیفی JD Power در پایینترین نقطه قرار گرفت. فروش در همان سال اول به اوج خود رسید و پس از آن به شدت کاهش یافت تا اینکه واردکننده چادرهای خود را در سال 1991 تا کرد و ناپدید شد.
استرلینگ اکنون تنها یک پاورقی تاریخی است، آخرین تلاش صنعت خودروسازی بریتانیا که بهطور مزمن مشکلدار است برای فروش هر چیزی ارزانتر از رنج روورز، بنتلی و استون مارتین به خریداران آمریکایی. اما 35 سال پیش، این خودرو یک سدان ممتاز بهروز با ظاهری هوشمند و ویژگیهای مدرن بود. یک کامپیوتر سفر – تصور کنید!
همچنین ببینید: آزمون آنلاین آیین نامه
قسمت جالب اینجاست: یک استرلینگ یک اسطوره آکورا نسل اول است. در بالای آن ورق های فلزی متفاوت به اضافه یک فضای داخلی سنتی تر و مجلل “بریتانیایی” قرار داشت. این خودرو از شراکت بین آستین روور (آخرین شرکت بریتانیایی لیلاند ورشکسته) و یک سازنده ژاپنی به نام هوندا به وجود آمده بود. ژاپنی ها راهی برای گسترش در بازارهای بریتانیا و اروپا می خواستند. بریتانیایی ها به شدت به فناوری مدرن نیاز داشتند. معامله ای انجام شد.
تعداد کمی از آمریکایی ها می دانند که نسل اول Acura Legend که در ایالات متحده با استقبال زیادی فروخته شد، به طور مشترک توسط مهندسان ژاپنی و بریتانیایی ساخته شد. نقاط سخت یک Legend با نقاط سخت یک Sterling یکسان است. پیشرانه خودروی بریتانیایی هوندا 2.5 لیتری V-6 محکم سنگی بود – که به زودی به 2.7 لیتر افزایش یافت – چرخ های جلو را از طریق یک گیربکس چهار سرعته اتوماتیک هدایت می کرد. (چند استرلینگ و لجند با گیربکس پنج سرعته دستی وارد شدند؛ امروزه بسیار نادر هستند.)
یک ایده احمقانه
افراطی ترین ایده های من برای ماشین در تاریک ترین و سردترین روزهای زمستان اتفاق می افتد. به همین دلیل، در 20 ژانویه، به دوستم تام رایمز ایمیل زدم با موضوع “سفر جاده ای حماسی ابلهانه استرلینگ”.
ایده خرید یک 827 استرلینگ بسیار ارزان و بسیار مستعمل بود که یکی از ما در یک آگهی دیده بودیم. ماشین خارج از پورتلند، اورگان بود. تام در نیوهمپشایر است، من در شمال ایالت نیویورک هستم، اما هر کدام از ما برای خروج از شمال شرقی خارش داشتیم. ما تصمیم گرفتیم سعی کنیم با استرلینگ بیش از 2500 مایل به رادوود آستین بریم که برای 26 فوریه برنامه ریزی شده بود.
اگر آن را بسازیم، امیدوار بودیم که آن طرفدار منحصر به فرد راد را پیدا کنیم که از این اسب شاخدار خودرویی قدردانی کند – و آن را بخرد. و اگر قایق 30 ساله انگلیسی-ژاپنی شکسته شد، منفجر شد، آتش گرفت، یا در غیر این صورت “پیشرفت نکرد” (به قول هنری رویس). . . خوب، این یک ماجراجویی بود، درست است؟
یک ایده حتی احمقانه تر
یک ایمیل به دیگری منتهی شد. تبلیغات جدید برای استرلینگ های مختلف ظاهر شد. یکی از اعضای Rover Club تام برای مشاوره پیشنهاد فروش تام نوشته بود خود استرلینگ به زودی، ما یک انتخاب از چهار استرلینگ از سه سال مدل داشتیم.
جایی در ساعات اولیه، ایده بهتری ظاهر شد. یک استرلینگ می تواند خطرناک باشد اما سفر را به داخل انجام دهد دو پوند – اکنون این امر بسیار چالش برانگیزتر خواهد بود. بنابراین، تصمیم گرفتیم دقیقاً همین کار را انجام دهیم و پروژه «سرنوشت وسوسه انگیز» را دوبله کردیم.
بیش از 400000 مایل بین آنها
ما در روز پنجشنبه، 17 فوریه به پورتلند پرواز کردیم. (در عکس ها تیره تر از دو ماشین است.) فضای داخلی سدان 160000 مایلی او کمی خراب شده بود. پلاستیک، چوب و چرم بریتانیایی آن دوره خیلی قبل از نمونه های ژاپنی خود متلاشی شدند. گلوله های چسب باعث شد که تعمیرات به طرز دردناکی نمایان شود و صفحه کامپیوتر سفری ترک خورده بود.
هنگام صبحانه در یک غذاخوری، تام اوراق را امضا کرد و ماشین گف را خرید. سپس گف را پیاده کردیم و به سمت یاکیما، واشنگتن حرکت کردیم تا استرلینگ شماره دو را جمع آوری کنیم. ماشین تام به اندازه کافی راحت رفت و آمد کرد و ما از دید بیرونی فوقالعاده ماشینهای مربعی دهه 1990 با ستونهای باریک لذت بردیم. اتومات سه سرعته پلاس اوردایو یک بازگشت خوشایند بود، اما موتور هوندا آهنگ شیرینی می خواند.
کم کم راحت شدیم. تا زمانی که تاریک شد، زمانی که ثابت شد چراغ های جلو تمام خروجی شمع های پشت پنجره های کثیف را دارند. آنها نه تنها کم نور بودند، بلکه به شدت مورد سوء هدف قرار گرفتند – هم نور پایین و هم نور بالا. ما رانندگی شبانه سختی را در 40 مایل جاده های دو خطه پرپیچ و خم داشتیم، اما موفق شدیم و روزی بدون دردسر را پشت سر گذاشتیم.
صبح روز بعد، به دیدار ویکتور رفتیم و یک دوقلو نزدیک به ماشین تام فروختیم، اما یک مدل 1991. او آن را به عنوان یک غیر دونده از یکی از وارثان صاحب اول خریده بود، که تقریباً 30 سال آن را نگه داشته بود – سپس درگذشت. ثابت کرد که فقط به یک کلاهک و روتور به اضافه یک باتری جدید نیاز دارد. ویکتور گفت که بلافاصله پس از ماهها بدون استفاده ماندن روشن شد.
من به نوعی فراموش کرده بودم که این یکی مایل های بیشتری داشت. در واقع 283000. فضای داخلی زیباتر از ماشین تام بود، اما مشکلات بیشتری داشت. کمربند ایمنی خودکار راننده جمع نشد. صندلی برقی راننده عقب و جلو حرکت نمی کرد. و آینه های برقی کار نمی کردند. صفحه نمایش کامپیوتر سفری آنقدر محو شده بود که بی فایده بود. در ابتدا، پشتی صندلیهای برقی هم کار نمیکردند، اما وقتی تام روز بعد آن را رانندگی کرد و دکمهها را دهها بار فشار داد، پشتی صندلی راننده خودش را ثابت کرد و شروع به کار کرد – همانطور که کروز کنترل هم کار کرد. به نظر میرسید ماشین من خوب رانندگی میکند، بنابراین به ویکتور پول دادم و با دو پوند از آنجا دور شدیم – نمیدانستم که ۱۰ روز آینده چقدر میتواند وحشتناک باشد.
نجوا کننده استرلینگ
اولین توقف، مغازه لاستیکفروشی بود، زیرا دو تا از لاستیکهای من دارای کدهای تاریخ 2000 بودند. من فقط قصد داشتم یکی از آنها را تعویض کنم، زیرا دو تای دیگر چهار ساله بودند. اما مغازه 16 تایر از 195 / 65R-15 صحیح را در انبار داشت. من و تام به هم نگاه کردیم، شانه ها را بالا انداختیم و هر چهار لاستیک را عوض کردیم هر دو ماشینها – احتمالاً تنها زمانی بود که یک مغازه لاستیکفروشی یاکیما دو استرلینگ روی قفسههای کنار هم داشت. تایرها چیزی نبود که بخواهیم ریسک کنیم.
لاستیک های جدید دور از خط بودند، اما فروشگاه به عنوان بخشی از معامله، چرخ ها را متعادل کرد. سپس، در پارکینگ یک AutoZone، لامپهای چراغهای جلو، تیغههای برف پاک کن، و برخی چیزهای دیگر را تعویض کردیم – و چراغهای تام را دوباره نشانهگیری کردیم. سپس به پورتلند برگشتیم.
بدترین مشکل ماشین من این بود که هر دو دستگیره درب جلو شکسته بود. من آماده بودم، با دو تعویض به رنگ مناسب (یک NOS، یکی استفاده شده) در چمدانم، که از دیل چارلز، با نام مستعار “Sterling Fixer” سفارش داده شد. و در روز سوم، به سمت استیو اولیسون رفتیم، که من به دلیل دانش گستردهاش از برند یتیم، او را «نجواگر استرلینگ» نامیدم. او دارای سهام قطعات یدکی و چندین استرلینگ در ایالت های مختلف تعمیر بود. او هر دو دستگیره در را نصب کرد – آنها شکننده هستند. سپس گف با نیم دوجین جعبه بزرگ لوازم یدکی برای ماشین تام رسید که صندوق هر دوی ما را پر کرد.
و ما رفتیم پس از پورتلند و یاکیما، سفر ما را به اقامتهای شبانه در مدفورد، اورگان برد. فرسنو، کالیفرنیا؛ کینگمن، آریزونا (“قلب مسیر 66”)؛ گالوپ، نیومکزیکو؛ لوبوک، تگزاس؛ و در نهایت، Zabcikville، تگزاس، حدود 90 دقیقه خارج از آستین.
کینگمن، آریزونا، خود را قلب مسیر تاریخی 66 مینامد که با یک موزه کامل شده است، اما سالهای همهگیری با آن مهربان نبوده است. متل ال ترواتوره دهه 1930 آموزنده ترین و پرحرف ترین میزبانی را داشت که من تا به حال ملاقات کرده ام، اما حال و هوای آن کیچ خسته کننده بود، فقط با یک حرکت نورمن بیتس. من اتاق مرلین مونرو را گرفتم. تام اتاق جیمز دین را به ثمر رساند.
در مسیر: چند خبر بد
مدت کوتاهی پس از اینکه کینگمن را ترک کردیم و به سمت گرند کنیون حرکت کردیم، خبر بدی دریافت کردیم. فقط پنج روز قبل از جلسه، سازمان دهندگان رادوود به دلیل خطر یخ زدگی جاده های اطراف آستین در آخر هفته، کل رویداد را تا 23 آوریل به تعویق انداخته بودند. اوه
ما ادامه دادیم، عکس میگرفتیم، فیلم میگرفتیم و در مناظر خیرهکنندهای که در هیچ جای دیگری یافت نمیشد رانندگی میکردیم. منطقه Four Corners، جایی که آریزونا، کلرادو، نیومکزیکو و یوتا به هم می رسند، شامل دره یادبود، یک منظره وحشی محافظت شده با ده ها مزات برآمده از صحرای هموار است. آب و هوا شامل ابر، نم نم نم باران، برفک، آفتاب درخشان و باد تقریباً دائمی بود. من هرگز چنین چیزی را ندیده بودم
اقامتگاه ما در گالوپ، هتل تاریخی ال رانچو بود، پاتوق دهه 1930 برای بازیگران و خدمه وسترن های هالیوودی که در این منطقه فیلمبرداری شده بودند. به نظر می رسید الگویی در حال ظهور بود: تام اتاق همفری بوگارت را گرفت، در حالی که من ایدا لوپینو را داشتم.
مسیر گالوپ تا لوبوک، پیشبینیهای وحشتناکی از برف، یخ، و فاجعه را همراه با عکسهایی از تریلرهای تراکتور خراب در کنارههای بزرگراهها به همراه داشت. ما تا ظهر آنجا را ترک نکردیم، اما توانستیم مخفیانه به ملاقات دوستمان لانگ در Abilene برویم.
هشت ایالت، 5800 مایل، و. . . صفر خرابی
روز آخر یک سبک طولانی از Lubbock تا Zabcikville بود. دوست ما، برایان زابچیک، (از زابچیک ویل همنام) موافقت کرده بود که ماشینها را در انبارش نگهداری کند. پس از تاریک شدن هوا، حدود ساعت 8 بعد از ظهر، پس از هشت روز و در مجموع 5800 مایل رانندگی (2800 مایل از پورتلند x دو ماشین، به علاوه یک رفت و برگشت 200 مایلی به یاکیما) به خانه مزرعه او رسیدیم. ما هشت ایالت را گذراندهایم، در هفت هتل اقامت کردهایم و بیشتر از آنچه که میتوانستیم بشماریم، از فروشگاههای رفاهی پمپ بنزین بازدید کردیم.
ماشینها تقریباً 25 مایل بر گالن برگشتند، بهترین چیزی که ما میتوانستیم محاسبه کنیم. نشت روغن در ماشین تام ظاهرا خود به خود حل شد. برای جایگزینی آن، مال من یکی از نیمه راه را توسعه داد. هر دو ماشین خوب کار میکردند، اگرچه ماشین من به شدت به شوکها و تراز جدید نیاز داشت و گیربکس خیلی تمایلی به کاهش دنده نداشت. ماشین تام هنوز هم گهگاه چراغهای هشدار میتابد. هشدار سرقت ماشین من غیرقابل پیشبینی باقی میماند – یادآوری میکند که استرلینگ برخلاف آکورا دارای برقهایی با طراحی بریتانیایی است. آه
با این حال، قابل توجه است، هیچ یک از ماشین ها خراب نشد. نه یکبار. اولش زیاد در موردش صحبت نکردیم، اما بعد اینطور شد: “خب، امروز امروز، ها؟” اما تنها زمانی که هودها بالا رفتند قرار دادن روغن، مایع لباسشویی یا بررسی نشتی بود.
ما آن را تا دوام پیشرانه هوندا ارزیابی می کنیم. بعلاوه، همانطور که تام اشاره کرد، پس از آن مایل های زیادی در هر ماشین، هر چیزی که قرار بود شکسته شود احتمالا قبلاً این کار را کرده بود.
ویدیوها را تماشا کنید! ماشین های ما را بخرید
رنگ ما را تحت تاثیر قرار، اگر مبهوت. میتوانید ویدیوهای ما را در تورهای سرنوشتساز وسوسهانگیز، از جمله فیلمهایی از برخی از مناظر بصری خیرهکنندهتر که از آن عبور کردیم، ببینید. کار تدوین الکس کالویانیس واقعا عالی است، با توجه به فیلمهای تصادفی، تصاویر ثابت، و صداهای خستهای که هر شب یا صبح به سمت او میفرستیم.
آیا می خواهید یک استرلینگ بخرید؟ دو تا چطور؟ (ما یک معامله دوبار خرید انجام می دهیم، به ما اعتماد کنید – و ما برای خریداران جدی برگه های خوب-بد-زشت روی هر خودرو داریم.) یک هفته از امروز، در 23 آوریل، ما را در رادوود آستین ببینید. از منطقه آستین، حتی می توانید آنها را در دو روز ببرید تور جاده و مسیر فراتر از محدوده شهر همین آخر هفته آینده
استرلینگ ها باید خانه های همیشگی خود را پیدا کنند. ماشین های ما را بخرید لطفا!
این محتوا توسط شخص ثالث ایجاد و نگهداری می شود و برای کمک به کاربران در ارائه آدرس ایمیل خود به این صفحه وارد می شود. ممکن است بتوانید اطلاعات بیشتری در مورد این و محتوای مشابه در piano.io بیابید
[ad_2]